قدس آنلاین- سالها بود زمین در حسرت بارانی حیاتبخش میسوخت و درمانِ تشنگی، سیاهی و تیرگی خود را از آسمان آبی انتظار داشت. سالها بود زمین به کویر خشک تعصبات و عقاید باطل و مرداب خرافات، تبدیل شده بود که ناگاه در شبی فراموش نشدنی، باران رحمت الهی شروع به باریدن کرد و زمین تشنه را سیراب ساخت و گُلی زیبا، به نام محمد مصطفی(ص) در کویر حجاز، شکوفا شد.
محمد امین متولد شد و تولد او، عطر دل انگیز ایمان را به مشام مشتاقان رساند و چشمههای جوشان معرفت را در سینه ها، جاری ساخت.
آری با تولد او، کویر جهل و تعصب به بوستان مِهر و تفکر تبدیل شد. آن پیام آور الهی در شهر مقدس مکّه و در خانوادهای مؤمن و خداپرست، در شب ۱۷ ربیع الاول به دنیا آمد و جهانِ هستی را با وجود مبارک خود، منوّر کرد.
حالا ما افتخار میکنیم به اینکه پیغمبر اسلام پدر ماست؛ چنان که خود فرمود: «أنا و علیّ أبَوا هذه الامّه؛ من و علی پدر امت هستیم.»
همزمان با ایام میلاد پر برکت عصاره خلقت و نمونه عینی انسان کامل، پیامبر رحمت و محبت حضرت محمد(ص) ما هم این مسئله را واکاوی کردهایم که اگر میگوییم پیرو راستین نبی مکرم اسلام(ص) هستیم، چگونه ارتباطمان را با آن حضرت ترسیم و حفظ کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین شیخ محسن قرائتی استاد اخلاق و معارف اسلامی در گفت وگو با قدس این مسئله مهم را مورد واکاوی قرار داده است که در ادامه میخوانید.
جناب قرائتی! با توجه به فرمایش پیامبر اعظم(ص) مبنی بر اینکه «من پدر امتم هستم» چه وظایفی پیش روی ما قرار میگیرد؟
اول اینکه انسان در برابر پدری این چنین مهربان و رحیم باید قدرشناس باشد و قدرشناسی هم به صحبت کردن از صفات رسول اکرم(ص) نیست، البته این بخشی از قدرشناسی است و بخش مهم آن پیروی محض و بی چون و چراست.
وقتی میگوییم، پیرو و عاشق راستین راه و منش رسول خدا(ص) هستیم بدان معناست که عاشق باید به معشوق خود تشبه کند، یعنی آن طور رفتار کند که او دوست دارد و آن گونه تصمیم بگیرد که او میپسندد.
عاشق راستین کسی است که جا پای معشوق خود میگذارد و در تمام حالات و سکنات زندگی آن گونه عمل میکند که اگر در حضور ظاهری حضرت رسول اکرم(ص) قرار داشت رفتار میکرد.
پس مهمترین وظیفه ما شناخت و کسب معرفت حقیقی نسبت به مقام باعظمت رسول الله(ص) است و خدا و حضرتش هم جز این از ما نمیخواهند.
برای برقراری ارتباط مؤثر با پیامبر اکرم(ص) باید به چه نکاتی توجه کنیم؟
پرسش خوبی است، نخستین نکته ایمان است، باید به پیغمبر ایمان بیاوریم، براساس استدلال و منطق و معجزاتی که دارد. نکته دوم اینکه غیر از ایمان اطاعت کنیم، یعنی همان طور رفتار کنیم که حضرت دوست دارد. نکته سوم اینکه در همه اختلافاتمان پیامبر(ص) را داور خود بدانیم. نکته چهارم اینکه هرجا ما را به نام ایشان صدا زدند، لبیک بگوییم، لبیک یا رسول الله!.نکته پنجم اینکه بیست درصد از مالمان که خمس است را برای پیغمبر، جانشینانش و مراجع تقلید اختصاص دهیم. نکته ششم اینکه حضرت در همه سطوح زندگی، الگوی ما باشد. نکته هفتم اینکه نسبت به ایشان تولی و تبری داشته باشیم، یعنی با مخالفان حضرت یک طور برخورد کنیم و با موافقان حضرت طور دیگر.
توجه به این نکات ضروری است و نباید فراموش کنیم، مؤمن واقعی کسی است که ایمان به خدا و رسول او داشته باشد، یعنی هم دستورهایی که پیغمبر از طرف خدا میآورد و هم دستورهای حکومتی که میدهد. البته ایمان هم درجاتی دارد. بعضیها مثلاً یک درجه دین دارند. مثلاً همین که روز عاشورا یک پیراهن سیاه بپوشد. بعضیها غیر از پیراهن سیاه روضه هم میآیند، بعضی خرج هم میدهند، بعضی کربلا هم میروند؛ بنابراین درجههایش تفاوت دارد.
به حکم و داور قرار دادن رسول خدا(ص) در اختلافات اشاره کردید؛ این مسئله چطور محقق میشود؟
به این پرسش قرآن به روشنی پاسخ داده و میفرماید: اگر در مسئلهای بین شما اختلاف شد، درگیری و نزاعی ایجاد شد، به خدا و رسول مراجعه کنید. نزد طاغوت نروید. در اختلافات بگوییم؛ هرچه پیغمبر گفت. قرآن گلایه میکند و میگوید: گاهی که پیغمبر به نفعش حکم بدهد، میگوید: نزد پیغمبر برویم. اگر به ضررش حکم بدهد نزد پیغمبر نمیرود. باید در اختلافات داور ما پیغمبر باشد، در این زمان باید مجتهد و عادل باشد. عدالت قصه را حل میکند.
وقتی میگوییم پیامبر اکرم(ص) الگوی ماست به همین معناست که حتی در اختلافات هم به رفتار ایشان توجه کنیم. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه» پیغمبر الگو است. الگو در همه چیز و آنجا که ساکت شد باید ساکت شویم. آنجا که فریاد زد باید فریاد بزنیم.
حالا با این همه اوصاف درباره رسول خدا(ص) به نظر شما ایشان از ما چه انتظاری دارند؟
به نکته خوبی اشاره کردید؛ باید حواسمان به انتظارات حضرت از خودمان به عنوان امت محمدی باشد. در روایت داریم که حضرت میفرماید: «إِنِّی أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی؛ من نسبت به امتم دغدغه دارم.» یکی از دغدغههای خدا در مورد پیغمبر این است که میفرمود: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَه إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَه». وقتی خدا و رسول یک چیزی گفتند، دیگر مؤمنان دخالت نکنند. اینکه میگوید: «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُم» یعنی کارهای خودتان را مشورت کنید. مشورت کنید که نماز صبح دو رکعت است یا سه رکعت؟ دیگر جای مشورت نیست. خدا گفته دو رکعت، دو رکعت است. یک چیزی که پیغمبر گفته، باید قبول کنیم. خدا، خدای همه است. ما یک چیزها را میدانیم پیغمبر گفته ولی راضی نیستیم. این مشکل مهمی است که ما داریم. فکر میکنیم خدا آن کسی است که فقط من باید سود ببرم. نه، خدا، خدای همه هست. باید طوری باشد همه سود ببریم. اگر یک وقت یک چیزی را در مقابل خدا و پیغمبر گفتیم: خدایا تو گفتی، پیغمبر هم گفته، اما من قبول ندارم. این اصلاً به کل دین لطمه میزند. مثل کسی که پنج دقیقه قبل از اذان روزهاش را باز کند و افطار کند، ولی روزهاش قبول نیست. دو نفر سر کشاورزی دعوایشان شد. نزد پیامبر آمدند. حضرت حرفهایشان را گوش داد و فرمود: حق با فلانی است. آن طرف گفت: بله باید هم بگویی حق با فلانی است. فلانی خویش و قوم شماست. پیغمبر خیلی ناراحت شد، آیه نازل شد «فَلا وَ رَبِّک» به خدا قسم دین ندارند آن هایی که وقتی پیغمبر دستور میدهد، تسلیم نیستند.
نظر شما